پسرو خیلی مهربون
یه اتفاقاتی تو راه مهد کودک می افته که فقط مهربونی بی حد و اندازه پسرو رو نشون می ده. مثلا از شانس مامانی یه رنو (انو، با کسر الف) تصادفی در خونه پارکه، یه دونه هم دم در مهد کودک. هر روز که داریم از مهد برمی گردیم، یه سری باید دم مهد سوگواری کنیم یه سری هم در خونه.
- اک، اک
- آخی آره ، چراغش شکسته. تصادف کرده. صاحبش مواظب نبوده. بیچاره.
- اک، اک
- آها آره مامان، چراغ های اینوری سالمه. درسته. این طرفش تصادف نکرده. حالا بیا بریم مامان، دیر میشه. بابا میاد خونه می خوایم ناهار بخوریم.
اما ، دور می زنیم می ریم پشت ماشین:
- اک اک
- اخی ، این چراغ های پشتشم که شکسته. دست نزن مامان شاید دردش بیاد.
- اک اک
- آره این طرفش سالمه. خدا رو شکر. مامان، بیا بریم من گشنمه.
خدااااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی